زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از شهادت
مرغ بهشت وحیـم و سوخـته آشـیانـه ام دانه سرشک دیـده و ناله شده تــرانه ام منکه دمد ز حجره ام نور به چشم قدسیان دود بــه آسمــان رود از در آسـتانــه ام اجر رسالت نبی ثبــت شده به صـورتم محفل غـربت علی گشته محـیط خانه ام من که بهشت احمد و باغ و بهار حیدرم مانـده زسیلی خزان برگـل رو نشانه ام سرو زپا نشـسته ام طایر پَـر شکسته ام قــاتـل سنگ دل مرا کشته کـنار لانه ام من و حمایت از ولـی گواه باش یا علی شـهـیـد اوّل تو شد محـسـن نـاز دانـه ام هرچه عدو زند مرا؛رها نمی کنم تو را گرچه ز کار اوفتد باز و ودست وشانه ام درد، مراکشد ولی نیست به غیر یاعلی زمـــزمۀ شبـانــه و گــریۀ عــاشقانه ام منم همیشه همدمت تا که بگریم ازغمت گـاه به تربت پـدر گه به اُحـد روانـه ام «میثم» ما زسوز دل ساز کند غـم مرا سـر زده ازدرون او شـعـلۀ جـاودانه ام |